[ad_1]
دونهایزر میگوید، حدود یک سال مسئولان ایران من را به دنبال نخود سیاه فرستادند. او از بورکراسی دیوانهکننده ایران سخن میگوید. بهرغم موانع بسیار، دونهایزر به فعالیت خود ادامه میدهد و به عنوان نخستین شرکت خارجی پا به بازار بورس تهران میگذارد. نویسنده مقاله “فرانکفورتر آلگماینه” مینویسد که حکایت ورود یوزف دونهایزر به بازار بورس تهران، قصهای از “هزار و یک شب” نیست. او از اواسط ماه اوت در شراکت پنجاه پنجاه با یکی از کارفرمایان ایرانی به نام محمد خلفی، که در بخش راهآهن فعالیت میکند، شرکت خود را راهاندازی کرده است.
یوزف دونهایزر در ایران نیز همان کاری را میکند که در اتریش. یعنی تامین خوراک و غذای مسافران قطارها. برای هر گروهی از مسافران، غذای خاصی در نظر گرفته است. مثلا در شبکه قطارهای شرکت فدک خوراک مسافران را تامین میکند. مسافران عادی با خرید بلیط شرکت مسافربری فدک، بسته ناهار شامل یک شیشه آب، نان و شکلات دریافت میکنند. از گروه دیگری از مسافران حتی با چلوکباب پذیرایی میشود. مسافران متمولتر که در کوپههای تجملی مینشینند، میتوانند از ماکارونیهای ویژه و حتی کوردون بلو نیز لذت ببرند. دونهایزر در همراهی با خلفی قادر است روزانه غذای ۱۰ هزار نفر را تامین کند. خودش میگوید به علت کرونا، این رقم به دو هزار نفر کاهش یافته است. اما این شرکت با حضور خود در بازار بورس، وظیفه تامین سفارش غذا از سوی بانکها، شرکتهای انرژی و حتی بورس تهران را نیز برعهده گرفته است. دونهایزر میگوید کار کردن در بازار تهران، آن هم در بازار بورس این کشور با آن تورم لگام گسیختهاش، تنها یکی از مشکلات او است. مشکل بزرگتر او این است که درآمد حاصله از کار خود را چطور از این مملکت آنهم با تحریمهای فراگیر مالی خارج کند. خودش میگوید که تا کنون حدود پنج میلیون دلار فروش داشته است.
[ad_2]
Source link